اصفهان

ساخت وبلاگ

حالا چه جوری فهمیدم مهم نیست .

مامان داره میره با دوستاش سفر . سر همین نبودنش فهمیدم بابام دوست دختر داره !!

واسه همینم بابام از فردا نیست

خجالت اوره

چه قدر پرو هستن اینا دیگه

اه

دارم با کیا زندگی میکنم !

حرمت و شرافت وجود نداره

زندگی مزخرف فقط بلدن خوش بگذرونن حالا به هر قیمتی

اصفهان...
ما را در سایت اصفهان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelifemyy بازدید : 63 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 17:18

با دکتر حرف زدم . خجالت هم نمیکشه این مدت ازش خبری نبود . گفتم گند خودتون زدید حالا خیالتون راحت شده !!!گفت احتیاج داشتی تنها باشیجالبه واسه هر چیزی توجیح دارهبحث شد سر بابامگفتم این چه وضعیتیه !! گفت به تو مربوط نیست مادرت زندگی خودش داره پدرت هم همین طور ...گفتم من جای زندگی کردم که این جور چیزا گناه و درست نیست ...خندید !!!!باز تکرار کرد به تو مربوط نیست روابط پدر و مادرت !!!پشت تلفن جیغ زدم زندگی من و سینا هم به شما مربوط نبودیه مشت احمق دور هم جمع شدنمن هنوز فکر میکنم خونه هستم دو سه ساعت دیگه 12 شب باید بخوابم :((( اصفهان...ادامه مطلب
ما را در سایت اصفهان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelifemyy بازدید : 53 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 17:18

دیگه اینجا می نویسم nafas-x.blogsky.com اصفهان...
ما را در سایت اصفهان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelifemyy بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 17:18

مامان از سینا خواسته بزاره من همراهش برم فقط یه مدت کوتاه و تنها 

سینا اول قبول نکرده و گفته شما بلد نیستی ازش مواظبت کنی 

جالب اینجاست در کمال آرامش و احترام مامان راضیش کرده 

امروز صبح سینا گفت برو دو سه هفته همراه مادرت . خودم هفته آخر میام دنبالت 

آرامش مادرم خیلی عجیبه ! و طرز حرف زدنش با سینا . 

بچه میخواسته گول بزنه !!!

اصفهان...
ما را در سایت اصفهان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelifemyy بازدید : 116 تاريخ : پنجشنبه 23 تير 1401 ساعت: 5:15

نوشتم دیشب چه بارون قشنگی آمد :)نوشت تو مگه بیدار بودی ؟نوشتم آره بیدار بودم دیگه نمیدونم کی خوابم کی بیدارم !نوشت به موقع بخواب . به موقع بیدار شو به موقع کار کن ... نوشتم به موقع موزیک گوش بدم نوشت اصفهان...ادامه مطلب
ما را در سایت اصفهان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelifemyy بازدید : 72 تاريخ : پنجشنبه 28 فروردين 1399 ساعت: 8:44

مامان زنگ زد احوال پرسی . بعد دوباره خودم بهش زنگ زدم . گفتم اگر بخوایید میتونم چند ساعتی برگردم خونه . مامان گفت خیلی دلمون واست تنگ شده.  گفتم مامان شام درست نکن بیام من درست کنم قبول نمیکرد گفت همی اصفهان...ادامه مطلب
ما را در سایت اصفهان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelifemyy بازدید : 108 تاريخ : پنجشنبه 28 فروردين 1399 ساعت: 8:44

صدای شیر آب آمد . با خودم گفتم منکه بسته بودم . توی اون تاریکی جیغم بالا رفت 

خانم الف آمد که نترس خواب بد دیدی

گفتم من اصلا خوابم نبرده ! 

من از خوابیدن میترسم . از اینکه خواب ببینم .

این روزا خواب های من مهم شدن و واقعی.من نمیخوام خواب ببینم 

یک هفته ای هست بیدارم از 6 تا 9 صبح میخوابم . از خستگی بیهوش میشم 

اما همون موقع هم خواب میبینم ! 

خانم الف میگفت چیز نگران کننده ای نیست فقط یه خوابه

گفتم خواب نیستن بعضیهاشون .. اون دوتا خواب که یادتون هست ! الان دارم زندگیش میکنم . 

اصفهان...
ما را در سایت اصفهان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelifemyy بازدید : 91 تاريخ : پنجشنبه 28 فروردين 1399 ساعت: 8:44

بابا زنگ زده میگه این شماره باهات تماس میگیره مدارک مورد نیاز امادده کن برای ثبت شرکت آقای ایکس تمام کارها انجام میده فقط بخاطر شرایط جامعه کند پیش میره ! مهم مجوزی هست که بهت میدن تو میدونی کار کنی   اصفهان...ادامه مطلب
ما را در سایت اصفهان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelifemyy بازدید : 89 تاريخ : پنجشنبه 28 فروردين 1399 ساعت: 8:44

وقتی سینا نبا شه با ویدیو کال در ارتباط هستیم . صبح آمدم تماس بگیرم قبول نکرد ! ظهر بعد ناهار که خوردم تماس گرفتم . باز هم قبول نکرد !  قبل این که برم کارم شروع کنم به مامان اعلام جنگ کردم گفتم سینا د اصفهان...ادامه مطلب
ما را در سایت اصفهان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelifemyy بازدید : 89 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 0:00

سینا دوبار محکم بغل کنی فشارش بدی بعد موهاش  بهم بریزی اذیتش کنی سر یع آشتی میکنه . ولی مشکل اینجا بود که از من ناراحت نبود ! از خوانوادش ناراحت بود دیشب دیر وقت بود که گفت بر یم خونه منم مثل بچه ی خو اصفهان...ادامه مطلب
ما را در سایت اصفهان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovelifemyy بازدید : 109 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 0:00